سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
شنبه 85 دی 30 , ساعت 8:58 عصر

هر قدمی که بر می دارم ، سالها با گذشته خودم فاصله می گیرم . شادم از این فاصله و مصمم به آمدن .

دیر که نیامدم ؟

شاید هم دیر باشد ، اما بهتر از این لحظه ، لحظه ای را نیافتم برای پیوستن .

اگر امید پذیرش نبود ، پاها این طور استوار بر خاک نمی نشست و دل کندن از آن طرف این چنین راحت نمی شد .

راحتتر بگویم این اولین باریست که اختیار دل و پایم از آن خودم است . دنیا بر سرم خراب شد وقتی شنیدم بیعت کنندگان ، بیعت شکسته و قصد کشیدن شمشیر دارند.

من هم با آنها بودم !

آن روز که راه بستم ، همین چند روز پیش بود ، آفتاب آتش می زد نه مثل امروز ، ما هم تشنه بودیم نه مثل تشنگی امروز اهل بیت .

سیراب شدیم من و یارانم به دست مبارکتان و امروز شرمنده از لبان تشنه یارانتان .

از من پرسیدید : « بر مایی یا با ما ؟ »

چشمانم به شما بود و دلم زیر پا ، این را حس کردم . من غافل ، مطیع فرمانی شده بودم که حق در آن جایی نداشت .

گفتم : « بر شما »

وای خدای من ، قبول می کنم ... قبول می کنم که آن روز خام بودم ، زبان در اختیار نداشتم .

تنها تسکین من آن است که نماز را به شما اقتدا کردم ، لااقل در این مورد رعایت ادب را دانستم .

می دانم دست میزبانی بر سرم خواهید کشید ، هر چند که اینجا نام مهمان بر شماست !

پذیرا باشید سلام مرا و اذن میدانم دهید .

من اول کسی بودم که راه را بستم ، بگذارید اول کس باشم که خونش ریخته می شود پیش پای شما .

« منم آن کس که مرتبه میزبانی را بر این چنین میهمانی دانست . به خدا لحظه ای آرام نمی گیرم و از شما که دریغ کردید از جرعه آبی بر مهمان دعوت شده ! کشته ها بر زمین خواهم گذاشت . اینک رسم میزبانی را با خون خود به شما بیعت شکنان خواهم آموخت . »

...

-          سلام بر تو ای فرزند رسول .

-          « برازنده است نام حر که مادرت بر تو نهاد »

 نوشته حسین شاملو



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]